سینما و تاتر

اندیشه‌های یک مدیر تراز

ارمغان بهداروند

شاعر

«اندیشه‌های یک مدیر تراز» عنوان دفتری نمایشی است که به قلم «عیسی بزرگ‌زاده» نوشته و انتشارات «حکمت کلمه» آن را منتشر کرده است. آن چه که می‌تواند وجه تمایز این اثر معرفی گردد، تأثیر «کارورزی هنر» در گفتمان مدیریت است.

زادگاه ذهنی این دو نمایشنامه، تجربیات مستقیم و مواجهات اجتماعی مدیری است که در سیر متون نمایشی خود، صریح و نقادانه به نظام اداری و کیفیت نامنضبط تصمیم‌گیری‌ها و فرآیند انتخاب افراد اعتراض می‌کند و با احضار آدم‌هایی که عموماً مخاطب با الگوهای رفتاری آنها آشناست، نمایی عام از موقعیت و وضعیت مدنظر را به نمایش می‌گذارد و در خلال تعریف رابطه‌ها و رویکردها، سهولت تصحیح اغلاط مصطلح و درست‌اندیشی خاصه در ناگزیری‌ها و ناگریزی‌ها را یادآور می‌شود. بزرگ‌زاده با به کارگیری نمادهایی در متن نمایشنامه‌ها که ارجاعاتی آشنا در روزگار ما دارند، شاید مخاطره کرده باشد اما صداقت و صراحتی که در خلق واقعیات و طرح مسأله به خرج می‌دهد، مخاطب را به مقصد متن مشتاق می‌کند و قدم به قدم با او در فراز و فرودهای حقیقی و غیرحقیقی همسفر می‌شود. این دو نمایشنامه می‌تواند تأکیدی بر نقش متمایز و تفرد وجودی تئاتر در حوزه‌های متنوع فردی و اجتماعی هم چون آموزشی، درمانی، شهروندی و امدادی در چند دهه اخیر تلقی شود و خود را به مثابه مصداقی مؤثر از مصادیق توسعه و تعالی جامعه شهری معرفی کند.
«اندیشه‌های یک مدیر تراز» با دیده‌بانی الگوها و آسیب‌‌های محیطی، پرورش شهروندانی مسئولیت‌‌پذیر را در اندیشه دارد چرا که مؤلف به گواه متن معتقد است؛ زندگی شهری، همزیستی مردمانی است که بی‌حمایت و همراهی خویش، نخواهند توانست بر ابتلائات و مصایب روزگار خویش فائق آیند. اندیشه‌ای که به غنیمت تئاتر، قاطعانه‌‌تر می‌تواند ترویج شود که ساختار انسانی و امتزاج ارواح و اذهان گوناگون بر صحنه، خود شکل و شمایلی از شهر و شهروندان است. انتخاب نمایشنامه برای انتقال این ذهنیت ناشی از جایگاه اجتماعی و اثربخشی متمایز «تئاتر» در مناسبات زیستی امروز است. هنری عامل که علاوه بر ارتقای فرهنگ شهروندی و نشاط‌ بخشی شهروندان، می‌تواند زمینه‌ساز الگوآفرینی‌ها، تصحیح نابهنجاری‌ها و علاج آسیب‌های اجتماعی باشد. این کتاب با رویکرد «خودانتقادی» می‌تواند تجربه‌ای مغتنم در تصحیح وضعیت به مدد هنر باشد و ای کاش در آینده شاهد انتشار بیشتر چنین اتفاقاتی باشیم و دست آخر سطرهایی از این نمایشنامه که گواه آن مخاطره باشد:
پدر: همیشه عده‌ای هستند که تخصص آنها در نزدیک شدن به مرکز قدرت است! طرف برنده‌اند! روی آنها حساب کن. آنها کمک می‌کنند تا جا بیفتی! بعد از کمی مکث می‌گوید: قبلاً هم که گفتم. نظم داشته باش، فاصله‌ات را با دیگران حفظ کن، با رسانه‌ها بد تا نکن. تا مدتی بیشتر شنونده باش، جملات کوتاه بگو. نظر خودت را در قالب سؤال و نظرخواهی بگو. هیچ کس را نه تأیید کامل کن نه تکذیب. نگذار دستت رو شود، هندوانه دربسته باش!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *