سرودههای این مجموعه از میان سرودههای ده سال اخیر شاعر گزینش و در ۶۲ صفحه و دو بخش تدوین شده است.
شعرهای بخش اول (متاخر) با رویکرد تجربی در حوزههای مختلف زیستی شاعر پدید آمدهاند که نمونهای از آن را میخوانید:
«میگم رئیسا میخوان که همه خودفروشی کنن
میگه:
ReallY!
– من کِی به کسی پیشنهاد دادم؟
میگم خودفروشی که فقط تنفروشی نیست
میگه: مگه من به کی پیشنهاد دادم؟
میگم خودفروشی که فقط تن فروشی نیست
میگه سوال کردن ممنوع! دموکراسی تو شرکت جایی نداره…»
و شعرهای بخش دوم (متقدم) با تکیه بر موسیقی کلام و در فضای استعاری اجرا شده است:
«پشت کردهای به دایرههای مات
خطی از نور
افتاده از چراغی دور
– روی سردی اندامهات
خطی از لای مو به گردن و کتفهات
جاری
در فقراتی که در کمر جا میخورد
فرو…»
مضامین شعرها اغلب مبتنی بر مواجهه با مرگ و نابودی و در بنیان زوال محور است. حتا در موارد اندکی که رگههایی از طنز به چشم میخورد، شاعر به دست انداختن عوامل مربوط به مرگ میپردازد. جریان دایمی و حرکت بطئی به سمت تباهی در جایجای این شعرها قابل مشاهده و ضربه زننده است. شاعر نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی هم بیتفاوت نیست اما آنجا هم به نمادهای انهدام میپردازد.
در تکنیکهای اجرایی شاعر به تجربه گرایی پرداخته و این خود سبب ایجاد تفاوت بسیار در قطعات شده اما رد پای شاعر به صورت خط ربطی میان سرودهها مشهود است.