نمایشنامهای از: جی. بی پریستلی
ترجمه: سمیه صادقی
جین: [صورتش را برمیگرداند، مضطربانه] نمیتونم، ولی متوجه شدم حدس زدی من خیلی… سر حال نیستم. اُه… دیگه تحمل خودم رو ندارم. چرا ما نمیتونیم مثل آهن سخت و محکم باشیم؟
پرفسور: چون اینطوری بیشتر از اینکه برامون خوب باشه، ضربه میخوریم. دایناسورها هم همین نقشه رو داشتند… احتمالاً تنها نقشهای بوده که داشتند… پس بیشتر و بیشتر رشد کردند، با فلسهای ضخیم و ضخیمتر، با پنجههای بزرگتر و تیزتر… و همهی اینها فقط و فقط به خاطر این بود که بتونند سخت و قوی و ایمن باشند… تا جایی که تبدیل شدند به مخزنهای صد تُنی… نمیتونستند حرکت کنند، غذا بخورند، جفتگیری کنند… و نهایتاً از بین رفتند. بعد نوبت رسید به نژاد میمون لطیف و کوچک، که تونستند خودشون رو با همه چی سازگار کنند… ما.
جین: اون وقت ما… قراره از پسش بربیاییم؟