مجموعه مقالات این کتاب با هدف مشترک بررسی شبکه درهم تنیده ارتباط بین ترجمه و فلسفه گردآوری شدهاند.
ترجمه متون فلسفی با توسیع فضای میان زبانها باعث نزدیکی تفکرات فلسفی مختلف به یکدیگر میشود. کلمات و اصطلاحات یک زبان به دیگری منتقل و واژههای جدید ساخته میشوند و به این ترتیب تفکرات فلسفی در ترجمه بسط مییابند. رویکرد متفاوت هریک از مقالات و به کارگیری روشهای مختلف توسط نویسندگان به تقویت این بحث کمک میکند. همچنین مشخص شدن نقاط مشترک موجود بین این دو حوزه و نیز گسستهای میان آنها راه را برای بحثهای بیشتر و غنیتر باز میکند.
لازم به ذکر است که فهم آثار فلسفی و ترجمه آنها مستلزم داشتن نگرش فلسفی است. این نگرش شامل فهم فلسفه زبان و متن به طور کلی و محتوای فلسفی یک متن خاص میشود. از این رو مطالعات ترجمه از هنگام پیدایش در سال ۱۹۷۰، علاوه بر ترجمه ادبی، در پی گسترش محدوده خود،همواره به وجوه فلسفی علم ترجمه و نحوه عمل آن نیز پرداخته است. از سوی دیگر، بسیاری از فیلسوفان بدون ترجمه نمیتوانستند به بسیاری از آثار فلسفی دسترسی داشته باشند و همین امر نشانگر این است که فلسفه تا چه حد به ترجمه وابسته است.
گاه در ترجمه آثار فلسفی روند پیشرفت فلسفه دچار تحول میشود. وضوح بخشیدن به برخی از مضامین فلسفی و به چالش کشیدن برخی دیگر از آنها در ترجمه باعث بازآفرینیهایی میشود که تأملات مصاعفی را اقتضا میکند. تأکید بر این امر که هر ترجمه در زمینه تاریخی خاص خود و تحت تأثیر ملاحظات اجتماعی و فرهنگی مخصوص به خود قرار میگیرد نیز فلسفه را با مسئلهای جدید روبهرو میکند.
مجموعه مقالات این کتاب با هدف مشترک بررسی شبکه درهم تنیده ارتباط بین ترجمه و فلسفه گردآوری شدهاند. رویکرد متفاوت هریک از مقالات و به کارگیری روشهای مختلف توسط نویسندگان به تقویت این بحث کمک میکند. همچنین مشخص شدن نقاط مشترک موجود بین این دو حوزه و نیز گسستهای میان آنها راه را برای بحثهای بیشتر و غنیتر باز میکند.
این کتاب در ۳۱۷ صفحه و با قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقهمندان به فلسفه قرار گرفته است.
بخشی از متن کتاب را میخوانید:
«منشا ناتوانی بشرِ آفریننده کجاست؟ طبیعی است که در قدرت انسان در آفرینش، و میتوان گفت در زبان انسان قرار دارد. خدا بهتفصیل دلیل منطقی این موضوع را تبیین میکند:
«مردم یکی هستند و همهی آنها یک زبان دارند.»
عجز انسان در رابطه با آفرینش خود، ناشی از داشتن زبان واحد است. چرا یکی بودن زبان قدرت آفرینندگی او را محدود میکند؟ اگر انسان، مانند خدا، با کلمات عمل آفرینش را انجام میدهد، آیا داشتن زبان بشری واحد بیشتر یک نقطهی قوت نیست؟ دقیقا چه عنصری در آفرینش زبانی بشر، در آفرینش توسط انسان با کلمات، در اینجا مورد بحث است؟ همانگونه که سنت ربی بهطور کل و نهمانیدس بهطور خاص اشاره میکنند، بخش محوری داستان بابل، نام است. در واقع نام عنصر ضروری آفرینش زبانی یعنی آفرینش با کلمات است.»
زبان آلمانی ترسناک
لیزا فوران
ترجمهی #میترا_سرحدی
نشر حکمت کلمه
چاپ اول ۱۳۹۹
قیمت: ۶۰۰۰۰ تومان