بالا رفتن از شب ، با طعم شعر و دغدغه زنان | مصاحبه با غزاله شمعدانی
گفتگو کننده گلپر فصاحت
خانم غزاله شمعدانی، چه شد بعد از رشته ی شیمی،از ادبیات نمایشی سر درآوردید؟
حقیقتش رو اگر بخوام بگم این هست که شیمیرشته مورد علاقه ی من نبود ، در همون سالها که من دانشجوی رشته شیمیبودم عضو انجمن ادبی دانشگاه بودم و فعالیتهایی در حوزه شعر و شعرخوانی داشتم اما به صورت جدی بعد از فارق التحصیلی از این رشته و آشنایی با حافظ موسوی ، باعث شد به صورت جدی در این حوزه به فعالیت بپردازم ، بعد از کسب تجربه در کارگاهها ی حافظ موسوی در موسسه کارنامه ، تصمیم گرفتم به دلیل علاقه ام و حساسیت به مسائل اجتماعی و نگاهی که به هنر داشتم وارد حوزه تاتر شوم و به طور اختصاصی به تحصیل ادبیات نمایشی بپردازم ، چرا که تئاتر به دلیل جایگاهی که در فرهنگ سازی و بازتاب مسائل اجتماعی دارد میتواند بستری مناسب برای فعالیت و پرداخت به درونیات فردی باشد.
آیا فقط شعر نو میگویید یا در سرودن انواع دیگر شعر هم، مثل غزل یا طور کلی شعر کلاسیک، اشعاری دارید؟
بله ، من با وجودی که بسیار اشعار کلاسیک را مطالعه میکنم اما در زمینه سرودن شعر صرفا شعر نو مینویسم .
آیا اینکه میگویند سرودن شعر نو یا شعر سپید راحت تر است و قاعده ای ندارد را قبول دارید؟
نه ، اصلا نمیشود همچین موضوعی را گفت ، به دلیل اینکه اتفاقا شعر سپید قوانین خودش را برای سرودن دارد ، همون جوری که میدونید به هر نوشته ای نمیشود شعر گفت ، بنابراین باید حتما چارچوبی را رعایت کرد که وارد حوزه شعری بشویم ، و به هیچ عنوان نمیشه گفت سرودن این نوع شعر از دیگری سخت تر یا راحت تر هست . هر کدام شیوه و دنیای خود را دارند ، و بدون آگاهی و درک و تعمق به هیچ کدام نمیشود دسترسی پیدا کرد.
در مورد مجموعه اشعار غزاله شمعدانی بگویید . مضمون کلی اشعارتان در این مجموعه چیست؟
مجموعه بالا رفتن از شب ، حاوی دغدغههای من در خصوص نگاه زنانه به دنیا است ، ادبیاتی که از این نوع نگاه نشات میگیرد ، جایگاهی که زنان در اجتماع دارند ، تبعیضهایی که مواجهش هستند و در مجموع آنچه به من در طول سالها گذشته است ، این مجموعه شامل شعرهایی غنایی هم هست ، اشعاری که صرفا از تجربه من در زندگی برخاسته اند و انگار صدای زنی هستند که تلاش میکند صدای خود را به گوش دیگران برساند .
گویا داستان نویس هم هستید. در مورد فعالیتهای داستان نویسی تان هم برایمان بگویید.
نوشتن داستان را اخیرا شروع کرده ام ، نوشتن برای من به معنی زندگیست ، تمام اشکال نوشتن نوعی تجربه زیستن هستند ، شعر به طور کاملا تخصصی و داستان و نمایشنامه در کنار آن بستری برای تجربه کردن برای من هستند ، جهانی که داستان در برابر ما قرار میدهد ، کمک به شناخت هر چه بیشتر خودمان ، دنیای اطراف و انسانهای اطرافمان میکند ، آنچه که کم کم ما را به سمت کشف معنای زندگی سوق میدهد . به طور کلی از دیدگاه من هنر و ادبیات در کنار هم به زیستن معنا میبخشند ، البته باید بگویم در داستان بسیار کم تجربه تر از شعر، و در حال آزمودن هستم و این دو ، دو جهان بسیار متفاوت از هم هستند و نوشتن داستان هم مانند شعر به تمرین و ممارست بسیار نیازمند هست ، به دلیل اهمیتی که نوشتن در نگاه من دارد به سمت نوشتن داستان تمایل پیدا کردم و در کنار شعر و فعالیتم در تئاتر به آن هم میپردازم.
بازخورد مخاطب امروزی و سطح توقع آنها از شعر نو را چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه باید بگویم مخاطب امروزی از نظر من به دنبال راحت ترین و کوتاه ترین مسیر برای درک اشعار، داستان ، و یا هر متن ادبی دیگر است ، شاید فضای مجازیست که حوصله کنکاش ، کشف و به عمق رفتن را از ما گرفته است ، مخاطب امروزی به دنبال کوتاترین متنها و شعرهاست و به دنبال کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به پاسخ است ، فرقی نمیکند شعر نو باشد یا کلاسیک یا رمان یا داستان ، او حوصله ندارد و به راحتی عبور میکند شاید به دلیل هست که متخصصان ما نگران حال و آینده ی ادبیاتمان هستند .
خانم شمعدانی، شما صدای بسیار دلنشینی دارید. آیا تا کنون برای خواندن داستان یا شعر یا دوبله از این نعمت خدادای خود استفاده کردید؟
ممنونم از لطف شما ، اما من تا کنون هیچ فعالیتی در این زمینه نداشتم و تنها اشعار خودم را خوانده ام .
آیا مجموعه ی جدید در دست نگارش یا چاپ دارید؟
خیر ، مجموعه بالا رفتن از شب در اردیبهشت امسال چاپ شده است و من فعلا در حال تجربه کردن و آموختن مطالب جدید هستم …
مجموعه اشعار غزاله شمعدانی