دربارهي «پاوند / جویس»، برگزیدهای از نامههای ازرا پاوند به جیمز جویس به همراه مقالاتی دربارهی
افشین دشتی
در مقالاتی که از پاوند انتخاب و ترجمه شده گاه مطالبی هست که به لحاظ تئوری ادبی بسیار قابل توجه است. در مقالهای که دربارهی نمایشنامهی «تبعیدیها» مینویسد جایی اشاره میکند به انواع ادبی؛ «آیا درام در برابر رمان میتواند از خود دفاع کند؟ آيا درام معاصر میتواند ماندگار باشد؟
جيمز جويس اولين كتابش، مجموعهی شعر «موسيقي مجلسی»، را در ۱۹۰۷ منتشر كرد. اين مجموعه بين خواص زمانه مورد توجه قرار گرفت. ویلیام باتلر ییتس، شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی كه در ۱۹۵۴ جايزهی نوبل ادبی گرفت، ظاهراً بعد از خواندن مجموعه شعر جويس دربارهی نوشتههای اين شاعر هموطنش با ازرا پاوند صحبت میکند. پاوند هم بر اساس شم عجیبی که در کشف نویسندگان و شاعران دارد و البته توصیهی دوستانهی ییتس، ۱۵ دسامبر ۱۹۱۳ اولین نامهاش را برای جویس مینویسد. در این زمان هنوز مجموعه داستان «دوبلینیها» چاپ نشده. وضع مالی جویس خوب نیست و پاوند تلاش میکند تا با چاپ مطالب و داستانهای جویس در نشریاتی که نفوذ دارد حقالتألیفی برایش جور کند. از طرفی میخواهد با جستوجوی نویسندگان و شاعرانی در خور به رواج و روایی ادبیاتی قابلاعتنا و تعیینکننده هم بپردازد. در آن زمان الیوت را یافته و به نفعش مقاله نوشته و به دیگران معرفیاش میکند. همان کاری که برای جویس میکند بعد از خواندن شعری از او. در نامهی ۲۶ دسامبر ۱۹۱۳ مینویسد: «آقای جویس عزیز: ییتس شعرتان «من صدای ارتشی را میشنوم» را تازه خوانده است و هر دو تحت تأثیر قرار گرفتهایم. . . اجازه میخواهم از این شعر در آنتولوژیام در خصوص ایماژیستها استفاده کنم.» پاوند این تعهد را تا سالها بر عهده میگيرد گویی هیچکس به حساسیت او وجود ندارد که ارزش قلم و آثار جویس را بفهمد. چه در مورد «دوبلینیها» و چه در مورد نمایشنامهی «تبعیدیها». و بعدها هم همین دقت و صرف انرژی و وقت را در خصوص مطالعه و ويرايش «اولیس» نشان میدهد.
متن نامهها رفتهرفته از حالت رسمی خارج میشود و به مکاتبهای بین دو دوست میانجامد. دو دوست که اولین دیدارشان هفت سال بعد از اولین نامه رخ میدهد در ۱۹۲۰! و این درواقع پایان کتاب «پاوند / جویس؛ برگزیدهای از نامههای ازرا پاوند به جیمز جویس به همراه مقالاتی دربارهی جویس» است با گزینش و ترجمهی مرتضی پاشاپور. كتاب درواقع برگزيدهی نامههای پاوند است به جويس و البته در اين ميان اگر لازم بوده از مقاله يا نامه و متن ديگري خبردار شويم، مترجم مضايقه نكرده است. به همين ترتيب مترجم گرامیي در میان نامهها شرحی از اتفاقات نیز نوشته تا سلسلهی وقایعی که مانند داستانی مبتنی بر مکاتبه پیش میرود مبهم نماند. همین امر کتاب را به متنی جذاب و خواندنی مبدل کرده.
متأسفانه معلوم نیست در هنگام انتشار این کتاب چه عجلهای در کار بوده که دیگر نه فرصتی داشتهاند برای مقدمهی مترجم و ارائهی روش گزينش و نه مجالی براي معرفی منابعی که طبیعتاً نزد مترجم بوده. حتی مشخص نیست توضیحاتی که در میان نامهها میآیند ترجمه هستند یا نتیجهی تلخیص و تألیف آقای پاشاپور. با اینکه به نظر میرسد عجله در انتشار کتاب، متن را دچار آشفتگی و کمی سردرهوایی کرده با این حال کتابی است بسیار خواندنی. انرژی پاوند در سطر سطر نامههاش مشخص است و خواننده را به وجد میآورد. احساسی که پس از خواندن کتاب همچنان پابرجا میماند و به زعم نگارنده تعهد به زیبایی و مطالعه و کار مداوم را در نویسندگان و شاعران روشن میدارد.
هرچند اهمیت نویسندهی نامه و مخاطب به فعالیتهای ادبی و هنر مکتوبشان است اما مطالب نامهها تنها به ادبیات مربوط نمیشود. حساسیتهای شخصی، ضعف بینایی و بیماری چشم جویس، وضعیت مالی و اوضاع سانسور در آن زمانه که جنگ جهانی اول رخ داده، نیز در نامهها ثبت شده است.
در مقالاتی که از پاوند انتخاب و ترجمه شده گاه مطالبی هست که به لحاظ تئوری ادبی بسیار قابل توجه است. در مقالهای که دربارهی نمایشنامهی «تبعیدیها» مینویسد جایی اشاره میکند به انواع ادبی؛ «آیا درام در برابر رمان میتواند از خود دفاع کند؟ آيا درام معاصر میتواند ماندگار باشد؟ شكی نيست كه هنر ماندگار هر دوره دقيقاً آن فرمي از هنر است كه بهترين هنرمندان آن دوره به كارش میگيرند.» و سپس برای روشن كردن موضوع به نقل مثالهايی از دورههای متفاوت میپردازد. يا چنانكه در توضيحات مترجم در ميان نامهها آمده، جويس «اوليس» را بهتدريج برای پاوند میفرستد و پاوند «هر روز بيش از پيش به اين فكر میكرد كه تخيل جويس، خواه به دليل خلق و خويش يا بهخاطر سوژهای كه اختيار كرده، اساساً تحليلی و هجوآميز است و به نجاست گرايش دارد. تخيل خود او، برعكس، اساساً فاليك با موتيف ميل جنسی است. «قضيب» و «مدفوع» به نظر پاوند تفاوت بنيادی شعر و نثر بود. شعر بر ارزشهای احساسی مثبت تأكيد میكند و در راه تلفيق احساسی تلاش میكند. نثر از غريزهی نفی و انكار برمیآيد كه با تحليل عقلانی پيش میرود و چيزی را مطرح میكند كه شخص میخواهد دفع كند.»
به هر حال اين دو شاعر و نويسندهی مطرح قرن بيستم همديگر را در ۱۹۲۰ میبينند و بعد از اينكه از هم جدا میشوند جويس پاوند را «آدمی پيشبينیناپذير و پرشور و هيجان»، «معجزهی سرخوشی، شوق و ياری» توصيف میكند اما احساس میكند كه «پاوند در اولين ديدار از او مأيوس شده و او را بيش از هر چيز بورژوايی نااميد تلقی كرده است». پاوند اما در نامهای مینويسد: «جويس خواستنی است، اگر ترشرويی ايرلندیاش را در ظاهرش ناديده بگيری؛ حس كردم كه پشت اين ظاهر آدمی است پراحساس كه «موسيقی مجلسی» را نوشته است. مابقی همه نبوغ است، يعنی ثبت واقعيتها در باب خلق و خوی، خلق شعرهای اوليه با لطافت و ظرافت. . . البته كه مثل يك ايرلندی كلهخر و يكدنده است، اما نمیتوان او را به كل نامعقول و غيرمنطقی دانست. شكر خدا، آنقدر يكدنده است كه بداند دارد چه كار میكند و به آن بچسبد.»
خلاصه آنكه كتابی است جذاب و حتا داراي وجهی داستانی كه ماجرايی را از منظر مكاتبه و مقاله تا ديدار دو شخصيت قابل تأمل ادبيات جهان دنبال میكند با تيراژ ۳۰۰ نسخه در تهران. بله، فقط ۳۰۰ نسخه. اگر پيشبينی ناشر از بازار كتاب صحيح باشد ذكر تيراژ در شناسنامهی كتاب كلامیست شرمآور برای چنين بازاری