معرفی کتاب رئالیسم شاعرانه ژان رنوار اثر بهمن مقصودلو
«رئالیسم شاعرانهی ژان رنوار» به زندگی و فیلمهای رنوار و در غایت به سبک، نگرش و جهاننگری او میپردازد و اینکه چرا اورسن ولز، دیگر فیلمساز برجسته تاریخ سینما، ژان رنوار را بزرگ همه کارگردانها نامیده است. آندره بازن، منتقد و تئوریسین فرانسوی او را پدر موج نوی فرانسه خوانده و فرانسوا تروفو، فیلمساز موج نوی فرانسه هم او را بزرگترین فیلمساز جهان دانسته است.
فیلمهای رنوار درباره انسان است، نه حوادث و شرایط حاکم بر آنها. و غالبا موضوعی اجتماعی دارند و بهنوعی تضاد بین طبیعت و جامعه را نشان میدهند. آثار رنوار، تلفیق و ترکیبی استادانه از فکر، احساس، زندگی و هنر است. در سینمای رنوار از قهرمان و ضدقهرمان خبیث (villain) خبری نیست. کاراکترها، سیاه و سفید نیستند و زندگیای میان این دو دارند که کمی کمرنگتر یا قدری پررنگتر است. از این رو شاید بتوان او را اگالیترین (egalitarian) به معنی برابرخواه دانست.
حرکات پیچیده، ماهرانه و حسابشده دوربین ژان رنوار در محیطهای بسته آنچنان با حرارت انجام میگیرد که نه تنها دوربین به رخ کشیده نمیشود، بلکه میزانسن رنوار را بسیار چشمگیر و موثر میسازد. اولین نمونه حرکت دوربین ژان رنوار را آندره بازن در نقد فیلم جنایت آقای لانژ ترسیم کرده و نمودار آن در کتاب آمده است.
کتاب «رئالیسم شاعرانه زان رنوار، به زندگی و فیلم های رنوار و در غایت به سبك، نگرش و جهان نگری او می پردازد و این که چرا اورسن ولز، دیگر فیلمساز برجسته تاریخ سینما، ژان رنوار را بزرگی همه کارگردان ها نامیده است. آندره بازن، منتقد و تئوریسین فرانسوی او را پدر موج نوی فرانسه خوانده و فرانسوا تروفو، فیلمساز موج نوی فرانسه هم او را بزرگترین فیلمساز جهان دانسته است.
فیلم های رنوار درباره انسان است، نه حوادث و زندگی شرایط حاکم بر آنها؛ و غالبا موضوعی اجتماعی دارند و به نوعی تضاد بین طبیعت و جامعه را نشان می دهند. آثار رنوار، تلفیق و ترکیبی استادانه از فکر، احساس، زندگی و هنر است. در سینمای رنوار از قهرمان و ضدقهرمان خبیث (VILLAIN خبری نیست. کاراکترها، سیاه و سفید نیستند و زندگی ای میان این دو دارند که کمی کمرنگ تر یا قدری پر رنگ تر است. از این رو شاید بتوان او را اگالیترین (EGALITARIAN) به معنی برابر خواه دانست.
مطاب مرتبط از ویکی پدیارئالیسم شاعرانه (به فرانسه: Réalisme poétique) جنبشی در سینمای فرانسه بود که از اوایل دهة ۱۹۳۰ آغاز شد. ژان رنوار، مارسل کارنه، ژولین دوویویه و ژان گرمیون فیلمسازانی بودند که در این دهه در قالب گروه نه چندان منسجمی به فیلمسازی پرداختند و جنبش رئالیسم شاعرانه را به وجود آوردند.[۱] گرچه این جنبش همچون جنبش مونتاژ شوروی یا امپرسیونیسم فرانسه، حرکتی منسجم و متحد نبود. فیلمهای رئالیسم شاعرانه دارای لحنی توام با حسرت و ناامیدی است. این فیلمها معمولاً دربارهٔ حاشیه نشینانی است که در ناامیدی و یاس زندگی میکنند. قهرمانان برآمده از چنین قشری در میانه فیلم معمولاً با رویدادی دچار عشقی آرمانی شده و امید در کالبدشان دمیده میشود. اما پایان فیلمهای جنبش رئالیسم شاعرانه معمولاً توامان با یاس و ناامیدی ست؛ این قهرمانان دوباره ناامید میشوند و فیلم با توهم زدایی و مرگ قهرمان فیلم به پایان میرسد.[۲] این سینما به شدت تقدیرگرا است و تقدیر را حاکم بر زندگی قهرمانان میداند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.