«بیموها بیدقتاند» تبلیغات برای کاشت یا رشد موها نیست، نام مجموعه داستان کوتاهی است که مریم الماسی از بین داستان کوتاههای منتشر شده در مجله نیویورکر در سالهای 2017 و 2018 انتخاب و ترجمه کرده است.
«بیموها بیدقتاند»، یکی از داستان کوتاههای این مجموعه است که در نظر یکی از شخصیتهای این داستان افراد بیمو از روی عمد موهای خود را جایی جا گذاشتهاند و طاسی امری اجباری نیست بلکه اختیاری است. این داستان کوتاه حول همین محور میچرخد و نام کتاب هم از نام این داستان برداشته شده است.
این مجموعه داستان شامل داستانهای «کجایی؟» اثر جویس کارول اوتس، «گونی» اثر بری یورگرو، «وقتی باد شمال شیون میکرد» یو هوآ، «فرض کنیم…» اثر لینور گورالیک، «به هیچ چیزی از اینجا نیاز ندارم» اثر لسلو کراسناهورکایی، «بیموها بیدقتاند» اثر کالین برت، «مرد نسوز» اثر تماس پیرس، «مردگانم» اثر پیتر اورنر، «به خودِ جوانترم» اثر کورا فریزر و «غارباد» اثر هاروکی موراکامی است.
مجموعه داستانهای کوتاه «بیموها بیدقتاند» هرکدام، از یک صفحه تا چند صفحه را در بر میگیرد. زبان این داستانها ساده و روان است و برخی از آنها درونمایهای طنز دارند؛ با خواندن یکی-دو خط اول این داستانها کششی در مخاطب ایجاد میشود که او را مصمم میکند تا چند خط دیگر باقی مانده را هم به پایان برساند.
در قسمتی از داستان «وقتی باد شمال شیون میکرد» میخوانیم:
«یک مرد عضلانی سبیل از بناگوش در رفته با سرعت و خشم به تختم نزدیک شد و داد زد:«دوستت داره میمیره و تو هنوز بلند نشدی؟»
قبلا هیچ وقت این مرد را ندیده بودم. پرسیدم: «نشانی رو اشتباه نیومدید؟»
جواب داد: «امکان نداره.»
اعتماد به نفسش باعث شد فکر کنم شاید یک جورهایی من در یک تختخواب اشتباهی خوابیدهام. از جایم پریدم و به سمت راهرو دویدم تا عدد روی در را بررسی کنم. اما، البته، در کف آپارتمانم افتاده بود. روی آن نوشته بود: «26 روستای جدید هنگکیائو، آپارتمان 3»
پرسیدم:« این همان دری است که چند لحظه پیش با لگد آوردیدش پایین؟»
گفت:«بله، خودشه.»
پس این آپارتمان خودم است. بهش گفتم: «قطعا اشتباه اومدید.»
انتشارات حکمت کلمه کتاب «بیموها بیدقتاند: برگزیده داستانهای مجله نیویورکر» را در 76 صفحه، 500 نسخه منتشر کرده است.