این کتاب، نمایشنامهای است که در آن، یک نوازنده کنترباس ارکستر ملی آلمان، سازش را وسیلهای برای انتقام از مادرش معرفی میکند و لب به شکوه میگشاید و از بیتوجهی عمومی به سازش سخن میگوید.
«پاتریک زوسکیند» در بخشی از تکگوییهای این نمایشنامه، از زبان نوازنده کنترباس، مینویسد: «کنترباس تنها سازی است که هر قدر بیشتر از آن فاصله بگیرید، صدایش بهتر به گوش میرسد، و این برای خودش مشکلی شده است. ملاحظه بفرمایید، من دیوارها و سقفها و کف زمین خانهام را با ورقههای صداگیر پوشاندهام. درهای دولایهای توپر و بیدرزند. پنجرهها، شیشه دو تکه مخصوص دارند با قاب عایقکاری شده. کلی هم هزینه برده است. در عوض بیش از نودوپنج درصد صدا را میگیرند. اصلاً تا این لحظه صدایی از بیرون شنیدهاید. من وسط شهر زندگی میکنم. باور نمیکنید؟…»
حسین منصوری، فرزندخوانده فروغ فرخزاد مترجم این کتاب است. او از سال 1977 ساکن مونیخ آلمان شده و آثار و اشعار ایرانی را به آلمانی و کتاب نویسندگان آلمانی را به فارسی ترجمه میکند.